گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

قدسی مشهدی:می دید رویت آینه و دیده برنداشت خشنود شد دلم که ز مهرت خبر نداشت

❈۱❈
می دید رویت آینه و دیده برنداشت خشنود شد دلم که ز مهرت خبر نداشت
برگ گلی نبرد صبا از چمن برون کز درد، بلبلی ز پی‌اش ناله برنداشت
❈۲❈
در حیرتم که دیده ازو برنداشتم دل را چگونه برد که چشمم خبر نداشت
در خاک خفته‌ایم چو گنج و مقیدیم مردیم و غم ز دامن ما دست برنداشت
❈۳❈
دامن ز ننگ صحبت من چید هرکه بود غیر از جنون عشق که از من بتر نداشت
چشم دلم ز نور رخ او لبالب است در حیرتم ز طور که تاب نظر نداشت
❈۴❈
از جور خویش می‌کُشدم ورنه در دلش هرگز فغان بی‌اثر من اثر نداشت

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۱۳۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها