گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

قدسی مشهدی:از ضعف، ناله‌ام به سراغ اثر نرفت بیمار ماندم و به مسیحا خبر نرفت

❈۱❈
از ضعف، ناله‌ام به سراغ اثر نرفت بیمار ماندم و به مسیحا خبر نرفت
اشکم ز باد دستی مژگان به خاک ریخت کس را چو من ز رشته ستم بر گهر نرفت
❈۲❈
داغم ز ناتوانی فریاد خویشتن کز بس ضعیف بود ز یاد اثر نرفت
هرگز نرفت قاصد اشک من از پی‌اش کز رشک، دیده چند قدم پیشتر نرفت
❈۳❈
باشد حرام، بی طلب درد، زندگی آن رگ، بریده به، که پی نیشتر نرفت
ناصح نبست لب ز ملامت به کشتنم در راه عشق رفت سر و دردسر نرفت
❈۴❈
بر وی ز هر طرف نظری باز شد به عیب آن را که چشم جانب عیب از هنر نرفت
تا مغز استخوان، دم نظّاره‌ام چو شمع جز وی ز تن نرفت که نور بصر نرفت
❈۵❈
بر حال دل چگونه بگریم که در دلم یک قطره خون نماند که از چشم تر نرفت
از دیده موج اشک به صد خون دل گذشت طوفان هم از سفینه ما بی‌خطر نرفت
❈۶❈
رسوای خلق کرد مرا اشک پرده‌در نگریستم دمی، که به عالم خبر نرفت
پیغام ما ز هند به ایران که می‌برد؟ صد نامه‌آور آمد و یک نامه بر نرفت
❈۷❈
گردون به صد شکست تن از من رضا نشد بر شیشه هم ز سنگ، جفا اینقدر نرفت
باریک اگر شوی به سخن بهترک بود هرگز کسی چو رشته به مغز گهر نرفت
❈۸❈
مگذار گو میان شهیدان عشق پا اول قدم کسی که به خون تا کمر نرفت
داغم که وقت رفتن شبگیر، سوی باغ بلبل چرا به غارت باد سحر نرفت

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۱۳۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

سید محسن
2020-01-23T14:02:53
مگذار تو میان شهیدان عشق پا---------شاید درست باشد