قدسی مشهدی:هرگزم دیده چنین مایل دیدار نبود شوق تا بود، به این گرمی بازار نبود
❈۱❈
هرگزم دیده چنین مایل دیدار نبود
شوق تا بود، به این گرمی بازار نبود
بود بسیارم ازین پیش ضرورت، اما
هرگزم عشق چو این مرتبه در کار نبود
❈۲❈
برو ای عقل و مشو مانع رسوایی من
عشق کی بود که افسانه بازار نبود؟
عشقم آورد درین دایره روزی که هنوز
بر زبانها سخن از نقطه و پرگار نبود
❈۳❈
شوقم آن روز کهن بود که در کعبه و دیر
هیچکس را خبر از سبحه و زنار نبود
از ازل گرد هوس بر دل قدسی ننشست
هرگز این آینه سیلیخور زنگار نبود
کامنت ها