گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

قدسی مشهدی:به بزم دوش حدیث تو در میان افتاد چو شمعم آتش غیرت در استخوان افتاد

❈۱❈
به بزم دوش حدیث تو در میان افتاد چو شمعم آتش غیرت در استخوان افتاد
فغان بی‌اثر از طاق دل، اسیر ترا چو شاخ بی‌ثمر از چشم باغبان افتاد
❈۲❈
فتاد بر سر هم دل چو صید، روز شکار مگر کرشمه چشم تو در زمان افتاد؟
فرشته گر کندت همرهی، هلاک شوم ندید روز خوش آن کس که بدگمان افتاد
❈۳❈
چو دل گشود لب شکوه، شد زبانم لال به اولیای دلم (کذا) قفل بر زبان افتاد
چه بلبلم، که به چشمم نمود بیگانه چو از قفس، گذرم سوی آشیان افتاد
❈۴❈
کجا ز لذت گرداب غم خبر یابی ترا که زورق ازین ورطه بر کران افتاد
برای آنکه شود زود روز وصلم طی ... مهر چو ماه نو از میان افتاد
❈۵❈
به کار بسته من مصلحت ندارد سود زدم گر آب به دل، آتشم به جان افتاد
به رمز شکوه ادا می‌کنی وز این غافل که تندخوی تو قدسی چه بدگمان افتاد

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۱۹۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

سید محسن
2020-01-25T16:36:21
به اولیای دلم(چه بگویم) قفل بر زبان افتاد----پیشنهاد میشودکمان مهر چو ماه نو از میان افتاد---پیشنهاد میشود