قدسی مشهدی:هرگز مرا به کعبه ز دیر التجا نشد یک حاجتم نماند که آنجا روا نشد
❈۱❈
هرگز مرا به کعبه ز دیر التجا نشد
یک حاجتم نماند که آنجا روا نشد
بختم فریب جلوه نیکاختری نخورد
فرقم زبون سایه بال هما نشد
❈۲❈
در حیرت از شکستگی شیشه دلم
با آنکه هرگز از کف خوبان رها نشد
روز وصال نیست جز این حیرتم که چون
در دیدهام نظاره ازین بیش جا نشد؟
❈۳❈
تا عشق، توبه داد دلم را ز ترک خویش
یک سجدهام ز طاعت خوبان قضا نشد
باشد هنوز حسرت تیر تو در دلم
با آنکه یک خدنگ تو از دل خطا نشد
❈۴❈
ننشست فتنهای ز حوادث درین دیار
کز قامت تو فتنه دیگر بپا نشد
روزی به شام برد به کوری، چو خفتگان
صبحی که چشم مهر به روی تو وا نشد
❈۵❈
یک بار یافتم ز تو دستور سجدهای
چون سایهام ز خاک، دگر تن جدا نشد
با آنکه نقد عمر، مرا صرف دوست شد
یک روزه دین مدت وصلش ادا نشد
❈۶❈
هرجا حدیث زلف تو مذکور شد مرا
بر تن کدام مو که زبان دعا نشد؟
ما را همین بس است که بیگانه شد ز غیر
قدسی چه غم که یار به ما آشنا نشد
کامنت ها