قدسی مشهدی:آن غنچهام که راز دلم بر ملا نشد گر شد زبان به شکوه رضا، دل رضا نشد
❈۱❈
آن غنچهام که راز دلم بر ملا نشد
گر شد زبان به شکوه رضا، دل رضا نشد
شکرانه جفای تو جان دادم و هنوز
دین وفا به شرع محبت ادا نشد
❈۲❈
نیرنگ بین، که جز نگه آشنا نکرد
بیگانهای که در همه عمر آشنا نشد
پیکان یک خدنگ تو در پهلویم نماند
یک ره دل ز جا شده من به جا نشد
❈۳❈
سررشتهای که روز نخستم سپرد عشق
گردید خاک، دست و ز چنگم رها نشد
داغم ولی گرانی مرهم ندیدهام
آن دیدهام که طرحکش توتیا نشد
❈۴❈
تاثیر دوستی به دلش عرض حال کرد
پیغام ما گرانی دوش صبا نشد
چندان که آب خورد ز چشمم نهال بخت
چون چوب خشک، قابل نشو و نما نشد
❈۵❈
با شمع عارضت ز تجلی اثر نماند
برق از کجا گذشت که قحط گیا نشد؟
چندین بنای خیر که شد رسم در جهان
جایی به فیض دیر محبت بنا نشد
❈۶❈
قدسی به چاک پیرهن گل حسد بریم
کان هم چرا نصیب گریبان ما نشد
کامنت ها