گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

قدسی مشهدی:مبادا کام جان از عیش، تا کام از الم گیرد فسون عافیت بر دل مخوان، تا خو به غم گیرد

❈۱❈
مبادا کام جان از عیش، تا کام از الم گیرد فسون عافیت بر دل مخوان، تا خو به غم گیرد
برون آ نیمشب از خانه، تا عالم شود روشن کسی تا کی سراغ آفتاب از صبحدم گیرد؟
❈۲❈
جفا خواهد که از طبع تو آیین جفا جوید ستم خواهد که از خوی تو تعلیم ستم گیرد
نمی‌دانم که کرد این راه، سر، دانم که هر گامی ز شوق زخم خارم، دیده پیشی بر قدم گیرد
❈۳❈
نهم بر نقش پای خویش دایم دیده در کویش که شاید رفته‌رفته دیده‌ام جای قدم گیرد
بود کوتاه از دامان مستی دست روشندل برآرد از دل خود زنگ، چون آیینه نم گیرد

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۲۴۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها