گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

قدسی مشهدی:دلم خون شد چو دیدم حلقه‌حلقه گشته گیسویش گمان بردم که هریک چشم حیرانی‌ست بر رویش

❈۱❈
دلم خون شد چو دیدم حلقه‌حلقه گشته گیسویش گمان بردم که هریک چشم حیرانی‌ست بر رویش
چو دانم هر سر مویش گرفتار دگر خواهد سری دارد دلم چون شانه با هر تار گیسویش
❈۲❈
بگیرد آفتاب ای کاش، تا روشن شود چشمم به خاک افتاده‌ای تا چند بینم بر سر کویش
گر افتد در رهش گل، کوبدم پهلو، که می‌دانم چو نقش پا نخواهد شد جدا از خاک، پهلویش
❈۳❈
خیال غمزه را زحمت مده گو نرگس جانان که شد ناخن، خراش سینه‌ام را یاد ابرویش
تماشا چون توانم کرد قدسی تندخویی را که افتد صد شکن بر هر نگاه از تندی خویش

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۲۹۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها