قدسی مشهدی:سر تا قدم ز داغ تمنا در آتشم شاخ گلم مگر، که سراپا در آتشم؟
❈۱❈
سر تا قدم ز داغ تمنا در آتشم
شاخ گلم مگر، که سراپا در آتشم؟
تا کردهاند نسبت آتش به خوی دوست
هرجا که آتشیست، من آنجا در آتشم
❈۲❈
ترسم غم تو جای کند گرم در دلی
ورنه چرا ز گرمی دلها در آتشم؟
رخسار یوسف از عرق حسن درگرفت
یعنی ز رشک عشق زلیخا در آتشم
❈۳❈
خواهم ز طبع شعله کنم جذب سوختن
چون دود، ازان همیشه بود جا در آتشم
چشم ترم چو شیشه ز بس خون گرم ریخت
از موج خون چو ساغر صهبا در آتشم
❈۴❈
دورم کند ز خویشتن از ننگ، چون سپند
هرچند افکنند به عمدا در آتشم
بر طور دل، تجلی غیرت فکنده نور
از سوز رشک خواهش موسی در آتشم
❈۵❈
روی تو در برابر و دل خون ز بیم هجر
موج زلال خضرم و گویا در آتشم
هردم ز جای خویشتن از اضطراب دل
قدسی چنان جهم، که مگر پا در آتشم
کامنت ها