قدسی مشهدی:ما در صبح طرب، ز آب و گل غم بستهایم چون کدورت، خویش را بر شام ماتم بستهایم
❈۱❈
ما در صبح طرب، ز آب و گل غم بستهایم
چون کدورت، خویش را بر شام ماتم بستهایم
بس که آمد جای اشک از چشم ما خون جگر
تهمت طوفان خون بر چشم پر نم بستهایم
❈۲❈
در حریم درد عشق ما، کسی را بار نیست
ما ز رشک این در به روی هر دو عالم بستهایم
تا نگردد یاربی در دفع درد ما بلند
راه گردون را شب از آه دمادم بستهایم
❈۳❈
ما چو قدسی مایه دردیم، راحت عار ماست
بیشتر بر زخم خویش از مشک، مرهم بستهایم
کامنت ها