قدسی مشهدی:بر سر کوی تو عمری شد که ما افتادهایم دست و پا گم کرده و در دست و پا افتادهایم
❈۱❈
بر سر کوی تو عمری شد که ما افتادهایم
دست و پا گم کرده و در دست و پا افتادهایم
ذوق صحبت را غنیمت دان، وگرنه چون مژه
تا گشایی دیده را، از هم جدا افتادهایم
❈۲❈
سوی مشتاقان نمیآرد نسیم پیرهن
چند روزی شد که از چشم صبا افتادهایم
بس که غم خوردیم، در عالم غم دیگر نماند
گوییا برقیم و در دشت گیا افتادهایم
❈۳❈
شیوه بیگانگی را هم نمیداند که چیست
عمرها دنبال آن ناآشنا افتادهایم
کامنت ها