قدسی مشهدی:ما جهان را رخ ز آب چشم گریان شستهایم لوح دلها را ز وصف نوح و طوفان شستهایم
❈۱❈
ما جهان را رخ ز آب چشم گریان شستهایم
لوح دلها را ز وصف نوح و طوفان شستهایم
نوعروس عشق را گلگونهای در کار نیست
ما ز خون کفر، اول روی ایمان شستهایم
❈۲❈
صفحه خاطر ز حرف مرهم آسودگی
از نم خون جراحتهای پنهان شستهایم
تا لب زخم دل، از آلایش افشای راز
گاه جذب سر عشق از آب پیکان شستهایم
❈۳❈
از ترشحکردن مژگان قدسی تا به روز
رخ به خون، هر شب چو صبح عید قربان شستهایم
کامنت ها