قدسی مشهدی:چو باد سوی تو آید، ز غیرت آب شوم به یک نسیم، چو نقش قدم خراب شوم
❈۱❈
چو باد سوی تو آید، ز غیرت آب شوم
به یک نسیم، چو نقش قدم خراب شوم
من و شکست حریفان کجاست تا به کجا
خمار نشکند از من، اگر شراب شوم
❈۲❈
تو از شراب صبوحی شکفته باش، که من
دماغ خنده ندارم گر آفتاب شوم
تعلقم به فلک نیست، آن اسیر نیم
که چون نسیم، مقید به هر حباب شوم
❈۳❈
کجا بر آتش دل آب میتوانم زد
چو شمع اگر ز ملاقات شعله آب شوم
سر معارضه با هیچکس نمانده مرا
به روی کس نکشندم اگر نقاب شوم
❈۴❈
هوای وصل سواریست در سرم که ز ناز
به دیدهام ننهد پا، اگر رکاب شوم
سر پیاله سلامت، چه شد که رفت بهار
اگر به ابر نباشد، به می خراب شوم
❈۵❈
به هیچ چیز نمانم، ز بس که هیچ شدم
فریب من نخورد تشنه، گر سراب شوم
ز بزم خویش حریفان مرا برون مکنید
شراب اگر نتوانم شدن، کباب شوم
کامنت ها