قدسی مشهدی:توان غم تو ز جان خراب دزدیدن اگر ز شعله توان اضطراب دزدیدن
❈۱❈
توان غم تو ز جان خراب دزدیدن
اگر ز شعله توان اضطراب دزدیدن
حبابوار برآور ز آب دیده سری
چو دیده چند توان سر در آب دزدیدن؟
❈۲❈
خیال هندوی چشم تو در نمیآید
به چشم خلق، مگر بهر خواب دیدن
ز موج گریهام افتد به گردن خورشید
ز روی آب، شکم چون حباب دزدیدن
❈۳❈
دلی که وصل تو جوید به حیله، آن یابد
که طفل مکتبی از آفتاب دزدیدن
چو گل ز پرده برونآ، که بشکفد گلشن
چو غنچه، روی چرا در نقاب دزدیدن
کامنت ها