گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

قدسی مشهدی:گر چو شمع آتش برآید از گریبان کسی به که باشد گردنش بی طوق فرمان کسی

❈۱❈
گر چو شمع آتش برآید از گریبان کسی به که باشد گردنش بی طوق فرمان کسی
معذرت خواهم، ندانم، یا کنم دعوای خون گر رسد روز جزا دستم به دامان کسی
❈۲❈
کو جنون تا پنجه‌ام قید گریبان بگسلد؟ پیرهن تا کی بود چون غنچه زندان کسی؟
ابر را نشنیده‌ام هرگز ببارد خون، مگر بر گرفتند آستین از چشم گریان کسی؟
❈۳❈
آتش جانسوز، می‌دانم کسی غیر تو نیست بهر آن سوزم چو بینم داغ بر جان کسی
از حریفان بیشتر بر روی ساقی واله است از قدح ترسم، نباشد چشم گریان کسی!

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۴۴۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها