قدسی مشهدی:به دل نمیگذری، تا کجا گذر داری فکندی از نظرم، تا چه در نظر داری
❈۱❈
به دل نمیگذری، تا کجا گذر داری
فکندی از نظرم، تا چه در نظر داری
سرت نمیشود از جام صحبت ما گرم
مگر خمار ز پیمانه دگر داری؟
❈۲❈
نماند بر سر بالین من کسی، چه شود
مرا اگر ای اجل امشب ز خاک برداری؟
نکردهای مژهای تر به خون ز سنگدلی
ازین چه سود که صد چشمه در جگر داری
❈۳❈
ز بوی باده من از خویش رفتم ای ساقی
مرا ز من خبری ده اگر خبر داری
کامنت ها