قدسی مشهدی:اگر عمر ابد خواهی در ایام ز آب چشمه اچول طلب، کام
❈۱❈
اگر عمر ابد خواهی در ایام
ز آب چشمه اچول طلب، کام
سکندر آب اگر زین چشمه میخورد
برای چشمه حیوان نمیمرد
❈۲❈
ندارد قدر این آب، آب حیوان
ازان تن زنده میماند ازین جان
صفای چشمه بین، کز چند فرسنگ
نماید سنگ در آب، آب در سنگ
❈۳❈
عروسی را که رخ شویند ازین آب
بتابد روی از مشّاطه در خواب
بود گر بید را زین آب، امّید
هلالستان نماید سایه بید
❈۴❈
برد گر ابر ازین سرچشمه مایه
نیفتد بر زمین از ابر، سایه
اگر این آب، سوی باغ پوید
ید بیضا چو برگ از شاخه روید
❈۵❈
درین سرچشمه گردد دیده بینا
به بر گو باد، بوی پیرهن را
صفا نوعی به سنگش نقش بسته
که بازار بلور از وی شکسته
❈۶❈
وزد بر کوه اگر زین چشمه صرصر
کند سنگ سیه را رشک مرمر
مخوانش آب خضر از بیتمیزی
که هست از آبرو به در عزیزی
❈۷❈
اشارت جانب این چشمه از دور
کند انگشت را فواره نور
ندارد آب کوثر این شرافت
شرافت فرض کردی، کو لطافت؟
❈۸❈
کند گر امتحان سردی آب
نیارد پنجه مرجان دمی تاب
نمیآید به جوش این آب از آتش
هوس گو، زحمت بیهوده میکش
❈۹❈
مگر یاقوت اینجا آب خورده؟
که آتش آبرویش را نبرده
ازان ماهی زند خود را به قلاب
که در آتش جهد از سردی آب
❈۱۰❈
دهد لبتشنگان را با صد امّید
خط موجش برات عمر جاوید
خداوندا ندانم این چه آب است
که چشم خضر بر وی چون حباب است
❈۱۱❈
به روی چشمه ماهی صف کشیده
چو مژگانهای تر بر روی دیده
دمادم چشمه از ماهی تپیدن
کند چون چشم، انداز پریدن
❈۱۲❈
دلی کاین چشمه را دیدهست در خواب
که از چاه زنخدان میخورد آب؟
نیابد تا ز چشم بد گزندی
بر این سرچشمه میباید سپندی
❈۱۳❈
چه معجز میکند این چشمه نوش؟
که دایم دیگ سردش میزند جوش
بر این سرچشمه چندان در فشاندم
که دریا را به روی خود نشاندم
❈۱۴❈
چه میپرسی حدیث باغ اچول
ارم بر سینه دارد داغ اچول
کامنت ها