گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

قدسی مشهدی:چو آمد سوی باغ بیگم‌آباد صبا در رعشه جاوید افتاد

❈۱❈
چو آمد سوی باغ بیگم‌آباد صبا در رعشه جاوید افتاد
ز بس دهشت، درین پاکیزه گلشن نگیرد یاسمن را خار، دامن
❈۲❈
گل آن باغ را از بس حیا بود نگاه نرگسش بر پشت پا بود
برون ناید ز کاخ از شرمساری نسازد غنچه را تا گل عماری
❈۳❈
نچیند باغبان اینجا گل از بار که یاد چیدن گل، بردش از کار
نباشد جز گل شب‌بو درین باغ نسیم صبحدم گو داغ شو، داغ
❈۴❈
چه رنگ است ارغوان این چمن را که رنگین می‌کند حرفش سخن را
صبا را سنبلش کی می‌دهد باج پریشانی ز دل‌ها کرده تاراج
❈۵❈
به دامن سایه خود چیده از خاک حلال لاله بادا دامن پاک
عذار سبزه این باغ خرم عرق‌ناک است روز و شب ز شبنم
❈۶❈
ز بس درس ادب گوید ادیبش بود در پرده صوت عندلیبش
چه حرف غنچه می‌کردم زبانزد زبانم دامن دل بر میان زد
❈۷❈
به گرد این چمن، بی منت خار تماشایی ز مژگان کرده دیوار
درین بستان‌سرا از سرو و شمشاد ز هر جانب عیان صد محشرآباد
❈۸❈
ز بس گیسوی سروش بود پرتاب به گردن قمریان را طوق شد آب
ز سروش سایه کی می‌ریخت بر خاک؟ قیامت قامتش می‌بیخت بر خاک

فایل صوتی مثنوی‌ها شمارهٔ ۱۹ - تعریف باغ بیگم‌آباد

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها