گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عبدالقادر گیلانی:گر ندادی آرزوی وصل جانان ،جان مرا زندگی نگذاشتی بی او غم هجران مرا

❈۱❈
گر ندادی آرزوی وصل جانان ،جان مرا زندگی نگذاشتی بی او غم هجران مرا
سرومن آغشته در اشک جگرخون من است فارغم گر باغبان نگذاشت در بستان مرا
❈۲❈
نیست فرقی در میان شخص من با سایه ام بس که در آتش فکنده این دل سوزان مرا
حال من چون پیر کنعان شد کنون چون بینمت بس که آمد سیل اشک از دیده گریان مرا
❈۳❈
جامه جان چاک شد در وادی عشق و هنوز هرطرف صد خار غم بگرفته دامان مرا
همچو من یارب که گردد بی نصیب از وصل یار ای که دور انداختی از صحبت جانان مرا
❈۴❈
این که با مردم مدارا می کنم از بهر توست ورنه کی پروا بود از قول بدگویان مرا
خانه من گلخن و فرش من از خاکستر است تاکه چون محیی بخوانی بی سروسامان مرا

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۲ - پیرکنعان

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

siah۱۹۸۴
2018-05-03T22:11:09
ورنه کی پروا بود از قول بدگویان مرا؟!