عبدالقادر گیلانی:وقت مستی بلبلان آمد گوئیا گل به بوستان آمد
❈۱❈
وقت مستی بلبلان آمد
گوئیا گل به بوستان آمد
بلبل آنجا خموش و حاضر باش
بشنو این سِر که در میان آمد
❈۲❈
مجلسِ عاشقانِ مستِ خدا
سرخوش آنجا نمی توان آمد
عاشق رنگ و بوئی ای بلبل
پای گل جای تو از آن آمد
❈۳❈
ما که سرمست صبغت اللّهیم
جای ما باغ لامکان آمد
چشم تو برگل جهان و مرا
دیده بر خالق جهان آمد
❈۴❈
رو بازاری و به آزاری
جای بازاریان دکان آمد
باش تا من بنالم ای بلبل
کاین همه خلق درفغان آمد
❈۵❈
دم مزن پیش ما که ناله تواست
ناله ای گر سر زبان آمد
ناله ما شنو که بر در دوست
کو بسوز از میان جان آمد
❈۶❈
عاشقان در جهان نمی گنجند
این قفس چون ترا مکان آمد
عشق با تو گل است روزی چند
عشق ما عشق جاودان آمد
❈۷❈
خانه آب و گل به خود زاری
این روش راه نازکان آمد
محیی آثار قدرت حق دید
چون بهار آمدو خزان آمد
کامنت ها