عبدالقادر گیلانی:گرنخواهدبود اندر صدرجنّت وصل یار قعر دوزخ عاشقان خواهند کردن اختیار
❈۱❈
گرنخواهدبود اندر صدرجنّت وصل یار
قعر دوزخ عاشقان خواهند کردن اختیار
حورعین هر چند می دارد جمال با کمال
تو برابر با تجلّی جمال حق مدار
❈۲❈
عابدان نظّاره نتوان کرد یک حور بهشت
گر ندارد عاشقان مست را در انتظار
جامِ مالامال در ده ای خدا خمرِ طهور
اندرونی لغو باشد نی صداع و نیِ خمار
❈۳❈
گر بیفتد در جهنم یک تجلّی جمال
بشکفد گل های رنگارنگ در وی صدهزار
روی زرد عاشقان رنگین کند در روز حشر
تخت زرّین بهشت و خانهای زرنگار
❈۴❈
سایه طوبی وجنتّ حوض کوثر راکجاست
از حلاوتها که باشد در وصال کردگار
اندرآن خلوت که آنجا ره نیابد جبرئیل
میرود از فارس سلمان و بلال از زنگبار
❈۵❈
تن به نعمتهای جنّت میشود پرورده لیک
جان بباید پرورش از دیدن پروردگار
گر برانگیزی ز خاک گور بنمائی جمال
خلق مسکین را زگریه دیده ها گردد غبار
❈۶❈
وعده دیدار گر در قعر دوزخ می کنی
می کشد در چشم،آتش را، خلائق سرمه وار
محیی گر دیدار رحمت بایدت از عزّوجل
دامن مردان بگیر و صبر کن تا روز بار
کامنت ها