گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عبدالقادر گیلانی:خوش آن غوغا که من خود را به پهلوی تو می‌دیدم تو سوی خلق می‌دیدی و من سوی تو می‌دیدم

خوش آن غوغا که من خود را به پهلوی تو می‌دیدم
تو سوی خلق می‌دیدی و من سوی تو می‌دیدم
❈۱❈
نمی‌دانم مرا می‌آزمایی یا شدی بدخو که آن حالت نمی‌بینم که از خوی تو می‌دیدم
اگر در باغ رضوان خویش را بینم چنان نبود که شب در خواب خود را بر سر کوی تو می‌دیدم
فدایت این زبان، جانم به یادت هست پیش از آن
که صد دشنام می‌دادی چو بر روی تو می‌دیدم
❈۲❈
عجب نبود اگر با عاشق خود سرگران بودی که صید بسته با هر موی گیسوی تو می‌دیدم
به یادم آمد ای محیی که چون بر خاک افتادی به هرجا سایه‌ای افتاده از بوی تو می‌دیدم

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۵۲ - در باغ رضوان

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها