گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عبدالقادر گیلانی:نه چندانی گنه کارم که شرح آن توان دادن خداوندا بروی من نیاری وقت جان دادن

❈۱❈
نه چندانی گنه کارم که شرح آن توان دادن خداوندا بروی من نیاری وقت جان دادن
خداوندا مرا بستان ز شیطان هوای نفس چه حاصل نامرادی را به دست دشمنان دادن
❈۲❈
دم آخر من ایمان را بتو خواهم سپرد از دل که کارتست مرا از غارت شیطان امان دادن
خدایا دوستان را چو به فضل خود کنی مهمان به کلب کوی خود آندم توان یک استخوان دادن
❈۳❈
بیامرز آخرعمرم که از لطف و کرم باشد که در آخر دمی آب لبت با تشنگان دادن
سرخاکم گواهی ده به نیکی کز نکوئی هاست پس از مردن به نیکوئی گواهی بر بدان دادن
❈۴❈
نمی بینم ترا ،از تو همی بینم من عاصی خلاصی از عذاب این جهان وآن جهان دادن
از آن برکنده ام دل را ز هر چه غیرتوست ای دوست
که جان را وقت جان دادن به آسانی توان دادن
منم مفلس ترین خلق و تو وعده کرده ای یا رب که خواهم گنج رحمت را به دست مفلسان دادن
❈۵❈
به قعر دوزخم جا ده به چندان کز گنه بالله من بد را دریغست جای در صدر جنان دادن
غذای محیی در دنیا بجز خون جگر نبود که دارد ضعف دل او را کباب خون چکان دادن

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۶۶ - طلب آمرزش

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

افسانه چراغی
2021-02-13T19:53:57
مصرع اول بیت چهارم: چون درست است.تکلیف شاعر در این شعر با خودش مشخص نیست. در چندین بیت تقاضای رحم و بخشایش و لطف و کرم دارد بعد در بیت یکی مانده به آخر تقاضا می‌کند که خداوند او را در قعر دوزخ جای دهد.