عبدالقادر گیلانی:گر تو طلبی داری ، بیداری شبها کو با ذکر خدا بودن در خلوت تنها کو
❈۱❈
گر تو طلبی داری ، بیداری شبها کو
با ذکر خدا بودن در خلوت تنها کو
آن دوست ، زِ هر ذرّه، خود را به شما بنمود
در مشرق و در مغرب، یک دیده بینا کو
❈۲❈
هرچیز کزو جُستی ، بهر تو مهیا کرد
تو هیچ نمیگویی کان خالق اشیا کو
بسیار گنه کردی از حق تو نترسیدی
از ترس عذاب حق ، نالیدن شبها کو
❈۳❈
چون گویی تو یا الله، گوییم به تو لبّیک
این بندهنوازیها، جز حضرت ما را کو
بر خود نکنی رحم و من بر تو کنم رحمت
دستگیر گنه کاران غیر از کرم ما کو
❈۴❈
بیننده و شنونده ،جز من کس دیگر نِه
بیسمع و بصر چون من، بیننده شِنوا کو
من اوّل و من آخر، من ظاهر و من باطن
جمله منم و جز من، یک ذرّه تو بنما کو
❈۵❈
از غایت پیدایی پنهان بُوَم این دانم
پیدای چنان پنهان ، میگو که تو آیه کو
ذات و صفت اسمم چون خلق به ظاهر کرد
هرآن تو بدان بنگر، کان مُظهِر اشیا کو
❈۶❈
ای دوست، محیی الدّین، میگفت که ای عاشق
گر تو طلبی داری ، بیداری شبها کو
کامنت ها