گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عبدالقادر گیلانی:من کیم رسوای شهر و عاشق دیوانه‌ای آشنا با هر غمی وز خویشتن بیگانه‌ای

❈۱❈
من کیم رسوای شهر و عاشق دیوانه‌ای آشنا با هر غمی وز خویشتن بیگانه‌ای
هم شوم شاد از غمش کو در دلم منزل گرفت هم شوم غمگین که او جا کرد در ویرانه‌ای
❈۲❈
ترک شهرآشوب من در کشوری منزل نکرد تا نکرد اوّل غمش صد رخنه در هر خانه‌ای
گه گیاه درد روید از دلم گه خار غم من به حیرت کاین همه گل چون دمد از دانه‌ای
❈۳❈
می‌خورم خون دل و خود را به مستی می‌دهم تا کنم گستاخ پیشش ناله مستانه‌ای
گفته‌ای محیی که باشد تا دم از عشقم زند در طلب فرزانه و در عاشقی فرزانه‌ای

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۷۰ - من که‌ام!

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

فاطمه
2019-11-10T19:28:17
در بیت سوم، مصرع دوم، تا نکرد اول غمش ... صحیح است نه اولش غمش.