گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عبدالقادر گیلانی:غم مخوری که عاقبت جای تو صدر جنت است روی دل تو تا ابد سوی رضای حضرت است

❈۱❈
غم مخوری که عاقبت جای تو صدر جنت است روی دل تو تا ابد سوی رضای حضرت است
غم مخوری که مرغ جان چون زتنت همی پرد منزل آشیان او مقعدصدق نیت است
❈۲❈
غم مخوری که این تنت چون به لحد فرو رود خاک تن تو تا به حشرغرقه آب رحمت است
غم مخوری که حق تو را از همه خلق برگزید این زجمال لطف او نه زکمال خدمت است
❈۳❈
غم مخوری که روزوشب سیصدوشصت لطف حق در توهمی نظرکند اینهمه از محبت است
غم مخوری که هر کجا که تویی خدای توست درطلب خدا ترا بنده بگو چه زحمت است
❈۴❈
غم مخوری که عشق خود با گل تو به هم سرشت عشق خدای تو به تو همدم اصل خلقت است
غم مخوری که با تو هست آن دگری به غیر تو او نه تو هست ؛نه تو او گفتن او به رحمت است
❈۵❈
غم مخوری که بی شراب مست وخراب گشته ای محتسبان شهررا گو که شراب جنت است
غم مخوری که حق ترا بنده خویش خوانده است بندگی خدا ترا؛ محیی نشان دولت است

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۸ - غم مخوری

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

زهره
2020-09-02T16:37:44
غم محوری که بی شراب مست و خراب گشته ای