هاتف اصفهانی:حرف غمت از دهان ما جست یا آتشی از زبان ما جست
❈۱❈
حرف غمت از دهان ما جست
یا آتشی از زبان ما جست
رو جانب دام یا قفس کرد
هر مرغ کز آشیان ما جست
❈۲❈
یکیک ز نشان فراتر افتاد
هر تیر که از کمان ما جست
آتش به سپهر زد شراری
کز آه شررفشان ما جست
❈۳❈
غیر از که شنید سر عشقت
حرفی مگر از دهان ما جست
ز انسان که خورد نسیم بر گل
تیر تو ز استخوان ما جست
❈۴❈
هاتف چو شرارهای که ناگاه
ز آتش جهد از میان ما جست
کامنت ها