هاتف اصفهانی:ای باده ز خون من به جامت این می به قدح بود مدامت
❈۱❈
ای باده ز خون من به جامت
این می به قدح بود مدامت
خونم چو می ار کشی حلالت
می بی من اگر خوری حرامت
❈۲❈
مرغان حرم در آشیانها
در آرزوی شکنج دامت
بالای بلند خوش خرامان
افتادهٔ شیوهٔ خرامت
❈۳❈
ماه فلکش ز چشم افتاد
دید آنکه چو مه به طرف بامت
نالم که برد بر تو نامم
آن کس که ز من شنید نامت
❈۴❈
هر کس به غلامی تو نازد
هاتف به غلامی غلامت
کامنت ها