گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

هاتف اصفهانی:گفتیم درد تو عشق است و دوا نتوان کرد دردم از توست دوا از تو چرا نتوان کرد

❈۱❈
گفتیم درد تو عشق است و دوا نتوان کرد دردم از توست دوا از تو چرا نتوان کرد
گر عتاب است و گر ناز کدام است آن کار که به اغیار توان کرد و به ما نتوان کرد
❈۲❈
من گرفتم ز خدا جور تو خواهد همه کس لیک جور این همه با خلق خدا نتوان کرد
فلکم از تو جدا کرد و گمان می‌کردم که به شمشیر مرا از تو جدا نتوان کرد
❈۳❈
سر نپیچم ز کمندت به جفا آن صیدم که توان بست مرا لیک رها نتوان کرد
جا به کویت نتوان کرد ز بیم اغیار ور توان در دل بی‌رحم تو جا نتوان کرد
❈۴❈
گر ز سودای تو رسوای جهان شد هاتف چه توان کرد که تغییر قضا نتوان کرد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

فرهاد
2018-12-24T09:21:23
پیشنهاد می کنم ''گفتیم'' به صورت ''گفتی ام'' نوشته شود.