هاتف اصفهانی:با من ار هم آشیان میداشت ما را در قفس کی شکایت داشتم از تنگی جا در قفس
❈۱❈
با من ار هم آشیان میداشت ما را در قفس
کی شکایت داشتم از تنگی جا در قفس
عندلیبم آخر ای صیاد خود گو، کی رواست
زاغ در باغ و زغن در گلشن و ما در قفس
❈۲❈
قسمت ما نیست سیر گلشن و پرواز باغ
بال ما در دام خواهد ریختن یا در قفس
بر من ای صیاد چون امروز اگر خواهد گذشت
جز پری از من نخواهی دید فردا در قفس
❈۳❈
هاتف از من نغمهٔ دلکش سرودن خوش مجوی
کز نوا افتادهام افتادهام تا در قفس
کامنت ها