گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

هاتف اصفهانی:پس از چندی کند یک لحظه با من یار دورانش که داغ تازه‌ای بگذاردم بر دل ز هجرانش

❈۱❈
پس از چندی کند یک لحظه با من یار دورانش که داغ تازه‌ای بگذاردم بر دل ز هجرانش
پس از عمری که می‌گردد به کامم یک نفس گردون
نمی‌دانم که می‌سازد؟ همان ساعت پشیمانش
چو از هم آشیان افتاد مرغی دور و تنها شد بود کنج قفس خوشتر ز پرواز گلستانش
❈۲❈
ز بی‌تابی همی جویم ز هر کس چارهٔ دردی که می‌دانم فرو می‌ماند افلاطون ز درمانش
دلش سخت است و پیمان سست از آن بی‌مهر سنگین‌دل
نبودم شکوه‌ای گر چون دلش می‌بود پیمانش
به من گفتی که جور من نهان می‌دار از مردم تو هم نوعی جفا می‌کن که بتوان داشت پنهانش
❈۳❈
تن هاتف نزار از درد دوری دیدی و دردا ندانستی که هجرانت چها کرده است با جانش

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۵۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

بزرگمهر
2012-12-01T10:19:08
به نظر می رسد یار در ب1 یاد باشد.