گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

هاتف اصفهانی:زهی از رخ تو پیدا همه آیت خدایی ز جمالت آشکارا همه فر کبریایی

❈۱❈
زهی از رخ تو پیدا همه آیت خدایی ز جمالت آشکارا همه فر کبریایی
نسپردمی دل آسان به تو روز آشنایی خبریم بودی آن روز اگر از شب جدایی
❈۲❈
نبود به بزمت ای شه ره این گدا همین بس که به کوچهٔ تو گاهی بودم ره گدایی
همه جا به بی‌وفایی مثلند خوب رویان تو میان خوبرویان مثلی به بی‌وفایی
❈۳❈
تو درون پرده خلقی به تو مبتلا ندانم به چه حیله می‌بری دل تو که رخ نمی‌نمایی
شد از آشناییش جان ز تن و کنون که بینم دل آشنا ندارد خبری ز آشنایی
❈۴❈
گرهی اگر چه هرگز نگشوده‌ام طمع بین که ز زلف یار دارم هوس گره‌گشایی
همه آرزوی هاتف تویی از دو عالم و بس همه کام او برآید اگر از درش درآیی

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۸۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

حسین
2020-10-14T15:49:36
این شعر شاهکارهزیباترین از این نمیشد بیوفایی خوبرویان رو به تصویر کشید
مجتبی
2019-01-12T00:40:13
بیت دوم؛ مصرع دوم به چه معناست؟
محسن,۲
2019-01-12T01:45:02
مجتبا جاننسپردمی دل آسان به تو روز آشناییخبریم بودی آن روز اگر از شب جداییمصرع اول و دوم با هم معنا می شوند:اگر از شب سیاه جدایی خبر داشتم در آن روز روشن آشناییبه تو دل نمی سپردمدرین مانا : بی خبر بودم که روزی از من جدا می شوی ، وگر نه دلداده ی تو نمی شدم