حزین لاهیجی:شهیدان تو را ای نونهال سرگرانیها نمیآید قیامت بر سر، از نامهربانیها
❈۱❈
شهیدان تو را ای نونهال سرگرانیها
نمیآید قیامت بر سر، از نامهربانیها
که خودداری کند با جلوهٔ شمشاد نوخیزت؟
ز رفتارت خجالت میکشد سرو از روانیها
❈۲❈
نهال عیش ما را گر به تاراج خزان دادی
بهار گریهام در پیش دارد، گلفشانیها
ندارم قوّت رفتن ز کویت، عجز را نازم
به فریادم رسید فتادگیها، ناتوانیها
❈۳❈
عبث عمریست با دل ناخن غم کاوشی دارد
به سعی تیشه نتوان کند کوه سختجانیها
ز طفلی تلخ دارد کام جان را شورش عشقی
نمک در دیده ما شد شکر خواب جوانیها
❈۴❈
به هر نکهت نپردازد دماغ پیر کنعانی
نیسم پیرهن در آستین دارد نشانیها
نمیفهمد کسی افسانهٔ ما را درین محفل
من و شمعیم داغ، از دولت آتشزبانیها
❈۵❈
حزین از خارخار دل درین حسرت قفس گاهی
صفیری میزنم در یادِ گلبنآشیانیها
کامنت ها