حزین لاهیجی:دارد سر ما شورش سودایی اگر هست باشد دل ما، عاشق شیدایی اگر هست
❈۱❈
دارد سر ما شورش سودایی اگر هست
باشد دل ما، عاشق شیدایی اگر هست
در دایرهٔ عشق پریشان نظر اوست
آیینه صفت چشم تماشایی اگر هست
❈۲❈
در سینه ی تنگ است که جولانگه لیلی ست
مجنون مرا دامن صحرایی اگر هست
در عشق به غیر از دل آوارهٔ من نیست
سودا زدهٔ بادیه پیمایی اگر هست
❈۳❈
ای دل بزن امروز مرا بر سر مژگان
از لخت جگر، لاله حمرایی اگر هست
از عالم حیرت نرود آینه بیرون
محو تو بود دیده بینایی اگر هست
❈۴❈
ما طاقت نظارهٔ دیدار نداریم
برقع بگشا، جان شکیبایی اگر هست
یک شام رسد پایه آغاز به انجام
چون شمع به سر آتش سودایی اگر هست
❈۵❈
جز دیدهٔ پوشیده ما قسمت کس نیست
در دایره چرخ تماشایی اگر هست
در راه طلب آبله فرسود نسازی
بگذار به فرق دو جهان پایی اگر هست
❈۶❈
طراح خزان کیست درین باغ ببینید؟
در جوش بهاران چمن آرایی اگر هست
در دعوی اقبال، سر از ناز برافراز
رخسار نیازت، به کف پایی اگر هست
❈۷❈
از جدول تیغ است که جان تشنه لب اوست
در مشرب ما آب گوارایی اگر هست
برکف دل و جان، معرکه آرای شکستیم
با شیشهٔ ما کینهٔ خارایی اگر هست
❈۸❈
در گور بدن، چند کنی خاک نشینی؟
از خویش برآ، همّت والایی اگر هست
حاجت رود از خویش به درگاه کریمان
از طبع لئیم است، تقاضایی اگر هست
❈۹❈
باشد به کف آوردن دامان خیالت
در خلوت اندیشه، تمنایی اگر هست
گردید حزین ، از نفست، زنده جهانی
باشد دم پاک تو، مسیحایی اگر هست
کامنت ها