گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حزین لاهیجی:مجنون مرا شور تو بی پا و سر انداخت کوه غم عشق تو مرا از کمر انداخت

❈۱❈
مجنون مرا شور تو بی پا و سر انداخت کوه غم عشق تو مرا از کمر انداخت
مشکل که به کویت رسد این رنگ پریده سیمرغ درین راه خطرناک، پرانداخت
❈۲❈
تا چشم سیه مست تو عاشق کشی آموخت از هر دو جهان، قاعدهٔ داد برانداخت
بر خاک درت پارهٔ دل ریخت سرشکم در کوی تو این قافله، بار سفر انداخت
❈۳❈
همچون جرس افسانه فروش است خروشم بیتابی دل آه مرا از اثر انداخت
از زخم شود جوهر شمشیر، نمایان دانست تو را هر که به حالم نظر انداخت
❈۴❈
تا بوسهٔ آن حسن گلوسوز چه باشد نام لب تو، کام مرا در شکر انداخت
نشناخته بودیم دری غیر در دل ما را به چه تقصیر، فلک در به در انداخت؟
❈۵❈
در عشق ندانم که وفا چون و جفا چیست این درد گرانمایه، مرا بی خبر انداخت
ای خلوتیان الحذر از عشق فسونگر ما را به زبان همه کس چون خبر انداخت
❈۶❈
عشق است حزین ، فاش بگویم که بدانند این شعله، که در خرمن جانم شرر انداخت

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۱۹۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها