حزین لاهیجی:لب از خون تر کنم گر ساغری نیست خوشم با ناله گر رامشگری نیست
❈۱❈
لب از خون تر کنم گر ساغری نیست
خوشم با ناله گر رامشگری نیست
چه شد کافتاده ام دور از بر تو؟
تپیدن هست اگر بال و پری نیست
❈۲❈
دماغ آشفته عشق است عالم
تهی از شور این سودا سری نیست
محیط موج خیز کبریا را
به غیر از دل، گرامی گوهری نیست
❈۳❈
دل افسردهام در سینه خون شد
غم آشامانچه سازم؟ دلبری نیست
اگر پروانهٔ شمعم وگر گل
تویی مقصود جانم، دیگری نیست
❈۴❈
بنای دین و دل شد دیر بنیاد
سپاه غمزهٔ غارتگری نیست
اگر داری ترحم بر اسیران
به دست دل ز من عاجزتری نیست
❈۵❈
قدم مگذار بی پروا به خاکم
کف خاکسترم، بی اخگری نیست
سلامت طعنه بر اسلام دارد
به خون ریزی نگاه کافری نیست
❈۶❈
به خوبان جهان ورزیده ام عشق
وفا آموز عاشق پروری نیست
حزین از کعبهٔ اسلام باز آی
حرمگاه صنم را آزری نیست
کامنت ها