حزین لاهیجی:در راه محبت، سر اگر شد قدمی هست گرچشم وفا نیست، امید ستمی هست
❈۱❈
در راه محبت، سر اگر شد قدمی هست
گرچشم وفا نیست، امید ستمی هست
شد روشنم ازگوشهٔ خود، سرّ دو عالم
آیینهٔ زانوست، اگر جام جمی هست
❈۲❈
می خواست رقیب از سخنم رنجه کند دل
دیوانه گمان داشت، به مجنون قلمی هست
با من نتواند غم ایام برآید
از داغ تو صحرای دلم را حشمی هست
❈۳❈
از یار حزین دل و دین داده چه پرسی؟
پیداست که هر بتکده ای را صنمی هست
کامنت ها