حزین لاهیجی:نخلم از گریه در آب است و ثمر پیدا نیست تا فلک آتش آه است و اثر پیدا نیست
❈۱❈
نخلم از گریه در آب است و ثمر پیدا نیست
تا فلک آتش آه است و اثر پیدا نیست
وعده دل را به دعاهای سحر می دادم
وه چه سازم که شب هجر، سحر پیدا نیست
❈۲❈
خط اگر بود، دلم پی به دهانش می برد
خضر راه من تفسیده جگر پیدا نیست
مو شکافان جهان در تب و تابند تمام
در خم زلف تو آن موی کمر پیدا نیست
❈۳❈
دل و دین رفت در اوّل نگه از دست حزین
به کجا تا بکشدکار نظر، پیدا نیست
کامنت ها