حزین لاهیجی:پسند بت نکند برهمن سپاس مرا چه سان فرشته کند گوش، التماس مرا؟
❈۱❈
پسند بت نکند برهمن سپاس مرا
چه سان فرشته کند گوش، التماس مرا؟
برون ز کسوت هر کس، چو سوزن آمده ام
بدل زمانه کند تا به کی لباس مرا؟
❈۲❈
مزاج عشق، ز یک تار و پود بافته است
حریر پیرهن یوسف و پلاس مرا
تو بی نیازی و سر تا به پا نیازم من
به خود قیاس مکن، شوق بی قیاس مرا
❈۳❈
کنم چو ترک محبت چه عزّتم ماند؟
کسی نگاه ندارد چو عشق پاس مرا
چه غم، چو خشت سر خم اگر گران جانم؟
که جوش باده ز جا می برد اساس مرا
❈۴❈
هنوز حوصلهٔ دردم العطش خیز است
پر از چکیدهٔ دل گر کنند کاس مرا
به طرّه ات دل و جان مبتلا نمی بایست
کنون چه چاره، پریشانی حواس مرا؟
❈۵❈
ز ضعف پیرم و در گفتگو دلیر، حزین
چه غم ز رعشه بود، کلک بی هراس مرا؟
کامنت ها