حزین لاهیجی:نالم به اثر گر غم او یار نباشد گریم به نمک، دیده چو خونبار نباشد
❈۱❈
نالم به اثر گر غم او یار نباشد
گریم به نمک، دیده چو خونبار نباشد
بخرام به بالین من ای آینه سیما
دارم نفسی کآینه را بار نباشد
❈۲❈
لب می مکم از چاشنی درد، ببینید
خون در دلم از لعل لب یار نباشد
از وادی غم می شنوم آه ضعیفی
ای اشک سراغی، دل بیمار نباشد؟
❈۳❈
آن نخل وفا از بر من می رود امّا
روزی که مرا طاقت رفتار نباشد
خودداری یار از دل صدپارهٔ ما چیست؟
زخمی شدن از تیغ جفا عار نباشد
❈۴❈
هر پاره حزین ، از جگرت درکف دردیست
بی درد، به حال تو گرفتار نباشد
کامنت ها