حزین لاهیجی:قاصدی کو که پیامی، بر دلدار برد؟ سوی گلشن، خبر مرغ گرفتار برد؟
❈۱❈
قاصدی کو که پیامی، بر دلدار برد؟
سوی گلشن، خبر مرغ گرفتار برد؟
یوسفی کو که به گلبانگ خریداری خویش
سینه چاکم، چو گل از خانه به بازار برد؟
❈۲❈
قوّتی داده به فرهاد و به مجنون ضعفی
هرکه را عشق، ز راهی به سر کار برد
عکس خواهش ز بس از مردم دنیا دیدم
جوهر آینه ام، حسرت زنگار برد
❈۳❈
بهر مشاطگی چهرهٔ گل باد صبا
بویی از پیرهنت، جانب گلزار برد
بس که چون نقش قدم محو سراپای توام
رشک بر حیرت من، صورت دیوار برد
❈۴❈
کار دل رفت ز دست از غم ایّام حزین
جلوهٔ عشوه گری کو که دل از کار برد؟
کامنت ها