گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حزین لاهیجی:زهر غم هجر تو به جان کارگر افتاد امّید وصال تو به عمر دگر افتاد

❈۱❈
زهر غم هجر تو به جان کارگر افتاد امّید وصال تو به عمر دگر افتاد
در قلزم دل نیست همانا، نم خونی کز دیده به دامان همه لخت جگر افتاد
❈۲❈
در دامن شب طره سیه مست، گشودی بویى به دماغ آمد و شوری به سر افتاد
عشق تو زند راه خراباتی و زاهد این شعله چه شوخ است که در خشک و تر افتاد؟
❈۳❈
تا باکه رخ از باده برافروخته بودی کآتش به دل عاشق خونین جگر افتاد
در هفت صدف گوهر غلتانی اگر هست اشکی ست که از دامن مژگان تر افتاد
❈۴❈
آتشکده عشق، دل سوختگان است بیزارم از آن شعله که در بال و پر افتاد
ای آنکه کنی آتش دل تند به دامن خوش باش که در خرمن جانم شرر افتاد
❈۵❈
ماند به دل تنگ، نه آزاد و نه بسمل هر صید که در دام تو بیدادگر افتاد
آمد به خیالش، به غلط نکهت زلفی سنبل به بغل، باد صبا، بی خبر افتاد
❈۶❈
آمد به میان قصهای از سلسله موبی در حلقهٔ سودازدگان شور و شر افتاد
این آن غزل نغمه سرایان عراق است کزکلک حزین تو، چه رنگین گهر افتاد

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۳۶۰

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها