حزین لاهیجی:اگر نسیم نباشد که زلف بگشاید؟ به عاشقان رخ معشوق را که بنماید؟
❈۱❈
اگر نسیم نباشد که زلف بگشاید؟
به عاشقان رخ معشوق را که بنماید؟
ز شمع، شب نشود روز، قدر وقت بدان
طلوع شعشعه ی آفتاب می باید
❈۲❈
معاشران به نشاط بهار، خنده زنید
مجال نیست که گل ساغری بپیماید
به دست کوتهم آن طرّهٔ رسا نفتاد
چه شد که پرچم آهم به عرش می ساید
❈۳❈
به بانگ بربط و می بادهٔ مغانه بکش
که واعظ نفس افسرده، ژاژ می خاید
رسد چو دور به زاهد، قدح برافشانید
پیاله گر نکشد، دامنی بیالاید
❈۴❈
دلم ز غنچه پیکان او شکفت حزین
خوشا دلی که ز فیضش دلی بیاساید
کامنت ها