حزین لاهیجی:یاد آن زمان که بادهٔ عشرت به کام بود دوری که خوش گذشت به ما، دور جام بود
❈۱❈
یاد آن زمان که بادهٔ عشرت به کام بود
دوری که خوش گذشت به ما، دور جام بود
ساقی ز خود شدیم، شرابی به کار نیست
مستانه جلوه های تو ما را تمام بود
❈۲❈
از بس گذشت بی تو به ما تیره، روزگار
روشن نشد که روز و شب ما کدام بود
دوشم نمود باغ نوی، رنگ آل تو
جستم ز خواب، بوی گلم در مشام بود
❈۳❈
باشد به روز رفتهٔ عمرم امیدها
دیدم چو صبح دولت پروانه شام بود
حرف الف نبود همان در میان حزین
در دل خیال قامت آن خوش خرام بود
کامنت ها