حزین لاهیجی:دلم از زمزمه عشق پریشان میکرد مرغ بیبال و پری یاد گلستان میکرد
❈۱❈
دلم از زمزمه عشق پریشان میکرد
مرغ بیبال و پری یاد گلستان میکرد
گرچه میداد لب تلخ عتابش، زهرم
دل تسلّی به شکرخندهٔ پنهان میکرد
❈۲❈
رخنهٔ دام، به رویم در فیضی میبود
گر شکارافکن من، یاد اسیران میکرد
کرده بود از سر نو مصر وفا را معمور
ماه کنعان من ار یاد عزیزان میکرد
❈۳❈
در غبار خط مشکین، لب لعل تو همان
خون حسرت به دل چشمهٔ حیوان میکرد
دل همین داند و من، چشم تو هم آگه نیست
که چهها کاوش مژگان تو با جان میکرد
❈۴❈
شورش عشق و جنون فیضرسان بود حزین
سینهٔ چاک مرا، گل به گریبان میکرد
کامنت ها