حزین لاهیجی:هرگز نرسد رشحهٔ کامی به لب ما گردون کر و لال است زبان طلب ما
❈۱❈
هرگز نرسد رشحهٔ کامی به لب ما
گردون کر و لال است زبان طلب ما
ما همره بختیم و تو همسایه خورشید
ساکن نتوان کرد به کافور، تب ما
❈۲❈
با عشق چه سازد خنکیهای تو زاهد؟
ای زلف، مزن بیهده پهلو به شب ما
ای عقل فرومایه، به اندازه قدم نه
ما بندهٔ عشقیم، نگهدار ادب ما
❈۳❈
خورشید حزین آینه در ابر نهان کرد
از خیرگی دیدهٔ حیرت نسب ما
کامنت ها