حزین لاهیجی:شامی که مست صبح امیدش نمی کنند بخت سیاه ماست، سفیدش نمی کنند
❈۱❈
شامی که مست صبح امیدش نمی کنند
بخت سیاه ماست، سفیدش نمی کنند
صیدی نمی کشند بتان در کمند عشق
تا سایه پرور گُل و بیدش نمی کنند
❈۲❈
معجز نگر که کشتهٔ شمشیر عشق را
صد غمزه می زنند و شهیدش نمی کنند
نازم به رسم دیر که دربند غیر را
صد خرقه گر دریده مریدش نمی کنند
❈۳❈
هر بسته دل که سینه به برق فنا نداد
حاصل نصیب کِشتِ امیدش نمی کنند
غمگین نمی رود کسی از خاک میکده
تا هم پیالهٔ مهِ عیدش نمی کنند
❈۴❈
شرح غم من است حزین در حریم دوست
افسانه ای که گفت و شنیدش نمی کنند
کامنت ها