حزین لاهیجی:تا شفقی کرده ای رخ نمکین را گل عرق آلود شرم کرده جبین را
❈۱❈
تا شفقی کرده ای رخ نمکین را
گل عرق آلود شرم کرده جبین را
وحشت دلهای آرمیده عجب نیست
غمزهٔ صید افکنت گشاده کمین را
❈۲❈
کرده خرابات، چشم باده پرستت
خاطر پاک هزار گوشه نشین را
عرش برین شد زمین،که رفعت کویت
قاعده بر هم زد، آسمان و زمین را
❈۳❈
من چه حریفم که ازتطاول زلفت
متقیان باختند ملت و دین را
دل نشود چون ز تاب رشک گزیده؟
مور خط افتاده آن لب شکرین را
❈۴❈
در صف بزم تو نیست حاجت مطرب
زمزمه گرم است ناله های حزین را
کامنت ها