گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حزین لاهیجی:خوشا دمی که مرا دیده از غبار برآید ز گرد هستیم آن نازنین سوار برآید

❈۱❈
خوشا دمی که مرا دیده از غبار برآید ز گرد هستیم آن نازنین سوار برآید
همین بس است که خود چاک می زنم به گریبان ز دست کوته ما بیش ازین چه کار برآید؟
❈۲❈
ز سرگذشته، به راهت نشسته ایمکه تاکی نگه به عربده، زان چشم میگسار برآید
بغیر از اینکه به سرگشتگی جهان به سر آری دگر چه کام دل از دور روزگار برآید؟
❈۳❈
چه آتشی ست حزین ، این که در جگر زده عشقت؟ به یک صفیر تو، دود از دل بهار برآید

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۴۹۰

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها