حزین لاهیجی:موج حیات از آن گل رخساره نگسلد فیض مدام از آن لب می خواره نگسلد
❈۱❈
موج حیات از آن گل رخساره نگسلد
فیض مدام از آن لب می خواره نگسلد
حیرت مرا چو آینه، وصل مدام داد
از روی یار، رشتهٔ نظاره نگسلد
❈۲❈
بستند از ازل رگ جان را به تیغ او
پیوند دل ز غمزهٔ خونخواره نگسلد
شب برقع افکنی چو ز روی عرق فشان
تار نگاه ثابت و سیّاره نگسلد
❈۳❈
زنّار و سبحه گو برود از کفم حزین
پیمان من ز زلف ستمکاره نگسلد
کامنت ها